جنگ چه چیزی را در درون ایران تغییر داد؟ | کشور در دوراهی تاریخی میان انزوا و اصلاح

رویداد۲۴ | لیلا پیری- الکس واتانکا پژوهشگر ارشد مؤسسه خاورمیانه در یادداشتی در نشریه فارن پالیسی یک پرسش مهم طرح کرده است؛ او گفته جنگ ۱۲ روزه میان ایران، اسرائیل و ایالات متحده پایان یافته، اما غبار آن هنوز فرو ننشسته است. بسیاری از مقامات رسمی در تهران هشدار میدهند که امکان ازسرگیری درگیریها همچنان وجود دارد. ایران اکنون با چالشهای اقتصادی گسترده، شرایط سیاسی ناپایدار و تصمیمات مهم در حوزه برنامه هستهای مواجه است. پرسش کلیدی این است که آیا جمهوری اسلامی میتواند با تکیه بر انسجام داخلی و رویکردی ملیگرایانه، مسیر خود را تقویت کند یا اینکه با آشکار شدن آسیبپذیریهایی که پیشتر نادیده گرفته شده بودند تضعیف خواهد شد. بیتردید، نظام حاکم در نقطهی عطفی حساس قرار گرفته است.
واتانکا بدون اشاره به تعداد تلفات غیرنظامی در حملات اسرائیل مدعی است که هدف اصلی حملات، تضعیف زیرساختهای بازدارنده ایران بوده، نه تلاش برای تغییر ساختارهای حکمرانی از درون. در عین حال، این حملات پیامی هشدارآمیز برای ایران بود که ادامه درگیری چه پیامدهایی ممکن است داشته باشد.
او میگوید: در حال حاضر شکافی آشکار در میان نخبگان حاکم دیده نمیشود، اما فشارهای داخلی و خارجی بر تهران افزایش یافتهاند. این جنگ نه تنها تنشهای داخلی و خارجی را کاهش نداد، بلکه ماهیت آنها را تغییر داده است. آتشبس، که با میانجیگری ایالات متحده حاصل شد، بحرانهای ریشهای را حل نکرده، بلکه صرفاً آنها را وارد مرحلهای جدید کرده است. اکنون جمهوری اسلامی با سه چالش عمده مواجه است: تأمین امنیت مرزها و حریم هوایی، حفظ ثبات اجتماعی، و مدیریت فضای افکار عمومی پیش از احتمال ازسرگیری درگیری یا ورود به مذاکرات احتمالی با ایالات متحده، چه بهصورت مستقیم یا از طریق واسطههایی مانند عمان.
هرچند شرایط پیچیده و نامشخص است، اما یک نکته روشن است: ایران دیگر نمیتواند به شرایط پیش از حملات ۱۳ ژوئن بازگردد.
اقتصاد در سایه جنگ
واتانکا در تحلیل خود میگوید: جنگ اخیر بحران اقتصادی موجود را تشدید کرده است. اقتصاددانان معتقدند که برنامهای جامع برای بازسازی پس از جنگ هنوز تدوین نشده، در حالی که اقشار آسیبپذیر، از جمله کسانی که در پلتفرم های شبکههای اجتماعی مشغولند و رانندگان، بیشترین خسارت را از اختلالات اینترنت و بیثباتی اجتماعی متحمل شدهاند. حدود ۱۳ میلیون نفر از مردم در طول جنگ بخشی از درآمد خود را از دست دادهاند و این مسئله موجب افزایش نگرانی عمومی شده است.
حسین راغفر، اقتصاددان ایرانی، هشدار داده که «نادیده گرفتن فقر، میتواند پیامدهای امنیتی بهدنبال داشته باشد». او تأکید کرده که در نبود حمایتهای اقتصادی نظیر یارانه نقدی، امنیت غذایی و حفظ قدرت خرید، برخی ممکن است بهناچار به سمت رفتارهای پرمخاطره سوق پیدا کنند. چنین نگرانیهایی موجب شده که دستگاههای تصمیمگیر در جستجوی راهی برای ایجاد توازن میان حفظ نظم و ایجاد فضای همگرایی باشند.
در عین حال، آتشبس موجود بسیار شکننده است. تداوم یا ازسرگیری جنگ میتواند زیانهای اقتصادی بیشتری در پی داشته باشد؛ از جمله از دست رفتن حدود ۱.۴ میلیارد دلار درآمد نفتی، هزینههای گسترده حملات موشکی و آسیبدیدگی زیرساختهای مالی بر اثر حملات سایبری اسرائیل، که یکی از دلایل اصلی قطعی اینترنت در طول جنگ نیز بود.
واتانکا معتقد است برخلاف تجربه جنگ ایران و عراق در دهه ۱۳۶۰، ادامه این درگیری، تأسیسات حیاتی همچون مجتمعهای پتروشیمی و صنایع مادر را در معرض خطر قرار میدهد—موضوعی که اهمیت راهبردی بالایی دارد.
بیشتر بخوانید:
پشت پرده تجارت تسلیحاتی با بلوک شرق| روسها پشت ایران را خالی کردند، آیا میتوان روی چین حساب کرد؟
تحولات گفتمانی: از ایدئولوژی فراملی به هویت ملی
یکی از نکات مهم فضای پس از جنگ، حرکت آشکار در گفتمان رسمی از اسلامگرایی انقلابی به سوی تأکید بر مفاهیم ملیگرایانه است. این چرخش در فضایی که از سال ۱۳۵۷ تاکنون بر هویت فراملی دینی تأکید داشته، نشانهی قابل توجهی است. در سخنرانیها و مواضع اخیر نیز، بهجای محوریت ایدئولوژی مذهبی یا موضوعات منطقهای، بیشتر بر مفاهیمی، چون «دفاع از سرزمین» و «استقلال» تأکید شده است، تا بتوان مخاطبان داخلی را در فضایی متأثر از فشارهای بیرونی به انسجام فراخواند.
خواست عمومی برای اصلاحات
الکس واتانکا پژوهشگر ارشد مؤسسه خاورمیانه مینویسد: جنگ، سبب شده تا برخی نخبگان سیاسی بار دیگر بر لزوم بازنگری در نحوه حکمرانی تأکید کنند؛ هرچند هنوز مشخص نیست که این روند تا چه میزان پایدار و اصیل خواهد بود.
برخی چهرههای سیاسی نظیر حسن روحانی و مهدی کروبی نیز در مواضع اخیر خود بر ضرورت تقویت وحدت داخلی و ایجاد فضای گفتوگو برای اقشار مختلف جامعه تأکید داشتهاند. اگرچه این مواضع الزاماً نشانهای از حمایت همگانی نیست، اما میتوان آن را تلاش برای جلوگیری از بروز شکافهای اجتماعی دانست. در حال حاضر، تمرکز نهادهای امنیتی بر شناسایی عوامل تنشزا، مقابله با نفوذ خارجی و برخورد با فعالیتهای مشکوک است.
زبان دیپلماتیک جدید
این پژوهشگر معتقد است در سطح دیپلماتیک، لحن برخی مسئولان ایرانی نیز تغییر کرده و جایگزین شعارهای کلیگرایانه، مفاهیم مبتنی بر منافع ملی شدهاند. وزیر امور خارجه، عباس عراقچی، در پاسخ به اظهارات رئیسجمهور وقت آمریکا مبنی بر توقف برنامه هستهای ایران گفت: «احترام، احترام میآورد و حسننیت، حسننیت».
این تغییر لحن، تلاش برای بازتعریف مفاهیم سیاست خارجی در چارچوب تعامل مبتنی بر احترام متقابل ارزیابی میشود.
با این حال، اینکه این چرخش گفتمانی تا چه حد ادامه خواهد یافت، هنوز روشن نیست. وقوع درگیریهای دیگر میتواند مردم را برای مقابله با تهدیدات خارجی متحد کند—یا بر میزان تردید نسبت به مسیر فعلی بیفزاید. در افکار عمومی داخل کشور و همچنین ایرانیان خارج از کشور، اجماع رو به رشدی شکل گرفته که آینده نیازمند بازنگری در راهبردها و اولویتها است.
تصمیمگیری راهبردی: ادامه مسیر یا بازنگری؟
ساختار حاکم بر ایران اکنون در برابر انتخابی دشوار قرار گرفته است: ادامه مسیر گذشته با تمرکز بر استقلال راهبردی، یا حرکت به سوی دیپلماسی و واقعگرایی در سیاست خارجی برای کاهش تنشها و حفظ منافع ملی.
در تاریخ ایران نیز نقاط مشابهی وجود داشته است: شکستهای نظامی در دوره قاجار، اشغال ایران در جنگ جهانی دوم و تداوم فرسایشی جنگ ایران و عراق، همگی تجربههایی هستند که میتوان از آنها برای تصمیمگیری امروز درس گرفت. در شرایط کنونی نیز جهان در حال تجربه شکل تازهای از درگیریهاست—درگیریهایی که با فناوری، اطلاعات و قدرت هوایی رقم میخورند، نه با شعارهای سنتی.
در حوزه هستهای، ایران اکنون در دوراهی جدیدی قرار دارد. رویکرد سالهای گذشته که مبتنی بر توسعه ظرفیت غنیسازی بدون حرکت به سوی سلاح بوده، نتوانسته بازدارندگی کامل ایجاد کند. حملات اخیر نشان داد که ایران باید راهبرد خود را با توجه به واقعیتهای جدید بازنگری کند با این حال، زیرساختهای هستهای کشور بهطور کامل نابود نشدهاند و تواناییهای فنی و ذخایر غنیشده همچنان حفظ شدهاند. در فضای سیاسی کشور، برخی از چهرهها بر تداوم رویکرد مبتنی بر ابهام راهبردی تأکید دارند، در حالیکه جریانهای دیگر خواهان افزایش توان بازدارندگی هستند.
اکنون دو مسیر در برابر ایران قرار دارد: باقی ماندن در چارچوب NPT و حفظ رویکرد محتاطانه یا خروج از این چارچوب و حرکت به سوی توان بازدارنده پنهان، با آگاهی از پیامدهای آن.
در حال حاضر، به نظر میرسد گزینهی دوم—با محوریت بازسازی پنهانی و پراکندگی تجهیزات حیاتی—بیشتر مورد توجه است. جنگ اخیر، عملاً دوران «ابهام کمهزینه» را به پایان رسانده است.
پس از آتشبس: چالشها و فرصتها
فاز پس از آتشبس، هم دارای فرصتهایی برای بازسازی انسجام داخلی است و هم خطرهایی در حوزه اقتصادی و اجتماعی. واتانکا می گوید: تلاشها برای نمایش مقاومت ملی و تبدیل آن به نوعی پیروزی، در صورتی مؤثر خواهد بود که با حل مشکلات ساختاری همراه باشد. پیشفرضهایی مانند حمایت قطعی چین و روسیه، تأثیرگذاری بازدارندگی نیابتی، یا موفقیت در موازنه هستهای تدریجی، همگی اکنون با تردیدهایی مواجه شدهاند.
برای ایالات متحده و اسرائیل نیز در این تحولات نکات آموزندهای وجود دارد: تغییر در ایران، اگر هم ممکن باشد، از طریق نیروهای داخلی تحقق خواهد یافت نه فشارهای خارجی. در شرایط فعلی، تحولات تدریجی از درون نظام سیاسی—از جمله شکافهایی که ممکن است درون نخبگان شکل بگیرد—واقعبینانهترین مسیر تحول است. در نهایت، تصمیم آینده ایران درباره برنامه هستهایاش، نقش مهمی در ترسیم مسیر تقابل یا تعامل با جهان خواهد داشت.



بدتر هم شده کاسبان تحریم بهانه های تازه ای دس پلیدشون افتاده شمخانی رو اشتباهی زده بودن الان چنگالهاش تیزتر هم شده
ثانيا اصلا به نقش خساراتي كه طرف مقابل ديد در بازدارندگي اصلا توجه نشده
وگرنه طرف مقابل هيچ دليلي براي آتش بس نداشت